آیساآیسا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره

آیسا، ماه آسمون زندگی ما

هفت ماه از مهمون دل مامانی بودنت گذشت

سلام سلام سلام به روی ماه و خوشگلت دختر نازم.  خیلی خیلی تبریک میگم  ، هم به خودم و هم به تو. بالاخره داره روزای انتظار به پایان میرسن و به پایان ساعت شنی داریم نزدیک میشیم. حدودا 60 روز دیگه مونده تا من بتونم بهترین هدیه الهی رو در آغوش بگیرم و دست و پای کوچولوش رو بوسه بارون کنم. وای که اگه بدونی چقدر هیجان دارم دخترکم. می دونم تو هم دوست داری زودتر بیای بیرون و از اون لونه کوچولوت پا به این دنیا بذاری، این رو از روی تکونهات میگم . خیلی واضحه که کمبود فضا پیدا کردی مونسم. خدا رو هزاران بار شکر که تو رو به ما داد و بازم هزاران بار شکر که تا اینجا بهمون کمک کرده که صحیح و سالم این دوران رو سپری کنیم. عزیز دلم، به ا...
26 شهريور 1390

روز نوشت...

سلام عزیزم. خوبی مامانی؟ امروز بازم نوبت دکتر دارم، اما اینبار با دفعات قبل یکمی فرق داره. قرار امروز اگه خدا بخواد خانم دکتر برام نامه مرخصی بنویسه و به امید خدا از اول مهر من و شما بریم مرخصی. فقط از خدا میخوام جور بشه و تو هم با اون قلب ناز و کوچولوت دعا کن، دعا کن بالاخره بعد از گذشت چندین ماه من موفق بشم برم استراحت کنم. این روزا خیلی خسته ام هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی. آخه مامان جون( مامان بابا علی) یکمی ناخوش احواله و عمل کرده، من و بابایی همش بدو بدو داشتیم و من نتونستم خوب استراحت کنم. عزیز جونم ( مامان خودم) طفلکی اونم نا خوش احوال هستش!!! خدایا شکرت، حکمتت رو شکر . من که نمی دونم چرا تو یک همچین اوضاعی باید کار...
22 شهريور 1390

چه تند تند داره میگذره...

سلام آبنبات مامان . وای که چقدر داره تند تند میگذره... امروز وارد هفته 28 شدی وتقریبا 12 هفته دیگه مونده. اگه بدونی چقدر هیجان زده هستم... بعضی وقتا از فکر زیاد خوابم نمیبره، دائما دارم قیافت رو تو ذهنم مجسم میکنم و از دیدنت لذت میبرم. این روزا اینقدر شیطون شدی و تکون میخوری که من و بابایی اسمت رو گذاشتیم ژله. وقتی بدنیا اومدی اون فیلمی رو که بابایی از تکون خوردنات گرفته رو بهت نشون میدم، اینقدر ناقلا و بلا شدی که نگو . بعضی وقتا بس که تکون میخوری و این ور اون ور میری ، مامانی دچار ضعف شدید میشه. قربون شکل ماهت برم مامانی ، تا حالا دو بار اومدی تو خواب بابایی و یکبارم به خواب خاله سحر سرک کشیدی... اینجوری که برام تعریف کرد...
12 شهريور 1390

عکس های سیسمونی برای دختر عزیزمون

نفس مامان اینم چند تا از وسایلی که من و بابایی برات خریدیم امیدوارم به سلامتی ازشون استفاده کنی. البته هنوز اتاقت رو نچیدیم، به محض اینکه اتاقت آماده شد از تخت و کمد و دکوراسیون اتاقتم عکس میگیرم میذارم تو سایتت مامانی   برای دیدن بقیه سیسمونی به ادامه مطلب مراجعه کنید.... ...
4 شهريور 1390
1